هر که دل بستم به او اندیشه اش یاری نبود ، بین ما جز قلب سنگش هیچ دیواری نبود ، لحظه ای گر از سر مهر و وفا دستم گرفت ، ای خدا دستان او جز حلقه داغی نبود . بی خبر از هم خوابیدن چه سود ؟ بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود ؟ زنده را تا زنده است ، باید به فریادش رسید ، ور نه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود ؟ گر نرفتی خانه اش تا زنده بود ، خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود ؟ گر نپرسی حال من تا زنده ام ، گریه و زاری و نالیدن چه سود ؟ زنده را در زندگی قدرش بدان ، ور نه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود ؟ اس ام اس برای غنچه طلوع مهربان آفتابی ، به دنبال هوای خاطراتت ، تمام لحظه های زندگی را فدای آبی احساس پاکت می نمایم .
نظرات شما عزیزان: